سبز نوشت

یادداشت هایی با موضوع جامعه و محیط زیست

یادداشت هایی با موضوع جامعه و محیط زیست

سبز نوشت

دفتری که پیش روی دارید، تلاشی جامعه‌شناختی برای پرداختن به موضوعات و مسائل محیط‌زیستی ایران است. قدمی کوچک با هدف افزایش این آگاهی و باور که مشکلات و مسائل محیط‌زیستی، نتیجه رفتارهای اجتماعی‌اند، به خاطر تاثیرشان بر انسان‌ها و سایر گونه‌ها چالش برانگیز هستند، در نتیجه حل‌شان به سعی اجتماعی نیاز دارد.

۸ مطلب توسط «سحر جعفرصالحی» ثبت شده است

محیطزیست استان مازندران این روزها حال خوشی ندارد. نه اینکه صحبت امروز و دیروز باشد، داستان نیم قرن یکه تازی بر پهنه اکولوژیک منطقه است که خلاصه روزی باید ظهور می‌یافت. تیری بر استخوان. گهگاه دردناک و فریادی و بقیه موارد یک درد مضمن دائمی. بی‌شک، تحلیل تاریخی مفصلی لازم است تا از چگونگی اصابت تیرها بر این پلنگ زیبا و تسریع روزافزون تنزل محیط‌زیستی در استان مازندران پرده‌برداری کند و از حوصله یادداشت خارج است. اما در اینجا نگاهی کوتاه خواهیم داشت به آن دسته عواملی که در آیینه تخریب‌های ناشی از باران‌های سیل‌آسا در مازندران رخ می‌نماید و از زاویه شناخت اجتماعی قابل بررسی است.

در بیان عوامل موثر بر تعدد و تشدید اثرات سیل‌ها، کارشناسان محیط‌زیست وقوع سیل در مناطق شمالی کشور را  ناشی از سهلانگاریهای عمده محیط‌زیستی در ابعاد خرد و کلان می‌دانند. تبدیل جنگلهای منطقه به زمینهای زراعی، تخریب حاشیه رودخانه، برداشت بیرویه شن و ماسه، مسدود شدن دهانه پلها توسط درختان بریده شده و گرفتگی آبراهها توسط ساخت و سازهای انجام شده، ساخت و سازهای بیرویه در حریم رودخانه و تجاوز به حریم آن، عدم رعایت نکات فنی در ساخت و سازها، کم بودن عرض معابر و گشایشهای شهری، پیچ و خم معابر و تراکم بالای جمعیت  از جمله عواملی هستند که در ایجاد و  تشدید سیل‌ها نقش دارند. در بررسی جامعه‌شناختی و در تحلیل این عوامل، به چند متغیر اساسی بر می‌خوریم که برای حصول شناخت متعارف ضروری هستند.

جمعیت و گردشگری. مازندران با جمعیتی بیش از سه میلیون نفر، سالانه در ایام تعطیل، پذیرای همین میزان جمعیت است. گردشگری در استان مازندران، علاوه بر تاثیرات منفی گردشگری انبوه بر محیط‌زیست و مصرف منابع، شکل ویژه دیگری نیز یافته است. ایجاد و گسترش ویلاها و خانه‌های دوم به طرز افسارگسیخته، فراتر از ظرفیت تحمل سرزمین و ناهمسو با اقلیم، اتفاقی است که در کمتر نقطه‌ای از کره زمین بتوان نظیرش را یافت. واضح است که افزایش تقاضا برای ایجاد خانه‌های بیشتر، یعنی نیاز به زمین بیشتر و از آنجایی که باریکه سرزمینی بین جنگل و دریا بسیار محدود است، در این منطقه با تشدید پدیده‌‌هایی مثل زمین‌خواری، جنگل‌تراشی و تجاوز به حریم رودخانه و دریا برای ایجاد سکونتگاه‌ها (و گاه بازارها و تفرجگاه‌ها) رو به رو هستیم. بنابراین اولین مشکل افزایش جمعیت در بعد مدیریت منابع در این استان به شکل تخریب سرزمین بروز می‌کند که در نهایت عمده‌ترین دلایل بروز سیل‌ها و عدم کنترل اثرات ناشی از آن را موجب می‌شود.

تغییرات در زمینه توسعه. استان مازندران در چهل سال اخیر محل دو شکل غالب توسعه شناخته می‌شود. 1) توسعه زیرساخت‌های گردشگری مثل احداث راه‌ها، توسعه مراکز خرید، و برج‌های تفریحی-مسکونی و 2) توسعه سدها. در حالیکه اولی به بهانه تسهیل حمل و نقل و مهم‌تر از آن به بهانه توسعه گردشگری انجام می‌شود، توسعه سدها برای کنترل و مدیریت منابع آبی و کاهش مصرف آب‌های زیرزمینی عملیاتی می‌شود. حال، فارغ از اینکه تا چه میزان این ساخت و سازها، سیاسی و کانال‌های اخذ رای برای کاندیاتوری‌های سیاسی استان هست یا خیر، باید ببینیم در یک فرایند انبوه‌سازی این شیوه‌های توسعه چه کژکارکردهایی در وقوع سیل‌ها ایفا می‌کنند؟  

به نظر می‌رسد، در تعریف محدودی که از توسعه منطقه‌ای استان مازندران وجود دارد و  بیشتر در اشکالی مثل گسترش راه‌ها، مجتمع‌ها و سدها رخ نمایی می‌کند با اجرای طرح‌هایی مواجه می‌شویم که حتی به رعایت حداقل‌های محیط‌زیستی هم پایبند نیستند. ارزیابی محیط‌زیستی، فاکتورهایی را به لحاظ ظرفیت تحمل و حفظ حداکثری ویژگی‌های طبیعی اکولوژیک مثل حفظ پوشش گیاهی، جلوگیری از فرسایش خاک و از این دست پیش‌روی توسعه پایدار قرار می‌دهد تا با هر سیلابی، بخشی از جاده از جاکنده نشود. تعرض به کوه، جنگل و رودخانه‌ها به نام انچه توسعه می‌نامیم، پایه‌های پایداری را سلب می‌کند و نه تنها به خود طرح آسیب می‌زند بلکه اثرات آن دامن جامعه و جان انسانی را هم خواهد گرفت.

مدیریت و اداره منابع. در مازندران نیز به سان سایر نقاط در ایران، مدیریت منابع از دهه 40 به بعد  از دسترس محلی خارج شده و دولت مرکزی متولی اصلی منابع شناخته می‌شود. تمرکز سیاسی همراه با ایجاد سازمان‌ها و نهادهای متنوع و گسترده در سطح استان‌ها، تنها یک گسترش بوراکراتیک است و در شکل کنونی نه تنها به توسعه نامتوازن مناطق منجر شده، بلکه تخریب گسترده منابع را هم به همراه دارد. چرا که نهادهای اجتماعی و اقتصادی بومی و محلی که پیش از آن منابع را برای مصارف مختلف کنترل، ذخیره و مدیریت می‌کردند، نتوانستند با مقتضیات جدید سازمانی سازگار شوند و به مرور اضمحلال یافتند. از طرفی ساختار نهادهای مدرن نیز به دلیل همسو نبودن با ریشه‌های نظام اجتماعی فاقد کارایی لازم هستند. در نتیجه بسیاری از مواردی که منجر به نقض قوانین، ناکارایی سیاست‌های محیط‌زیستی و تسهیل امکان سواستفاده و منفعت‌طلبی در قبال محیطزیست می‌شود و در نهایت به تنزل سطوح محیط‌زیستی و افزایش خسارت‌ها می‌انجامد را می‌توان ذیل این تیتر جای داد. در واقع امکان بروز پدیده‌هایی مثل جنگل‌تراشی، زمین‌خواری، تعرض به حریم رودخانه و غیره که به تعدد تکرار سیل‌ها و افزایش اثرات و پیامدهای آنها منجر می‌شود، در یک سطح بالاتر نتیجه حکمرانی بد است.

ریزش باران، پدیده محیطزیستی فی‌النفسه مثبتی است که در همه ادوار زندگی بشر منشاء خیر و زایش طبیعت بوده و هست. میزان بارش‌های جوی معیار مهمی در تعیین استانداردهای زندگی بشری است و بویژه امنیت غذایی ملت‌ها را تضمنین می‌کند. به همین اندازه، سیل‌ها هم معمول، تاریخی و ضروری هستند. در یک چرخه طبیعی، اکوسیستم باید فراز و فرودهای خود را طی کند. گریزی نیست. اما مساله جایی بغرنج و به لحاظ جامعه‌شناختی ارزش مطالعه می‌یابد که دخالت‌های سلطه‌جویانه انسان بر طبیعت، وقوع هر بارانی را به سیل و بهای هر سیلی را گران می‌کند. در بین عوامل مختلفی که ممکن است در بررسی جامعه‌شناختی این پدیده به کار آید، در اینجا به سه عامل جمعیت، محدودیت‌های توسعه ناپایدار و حکمرانی بد یا سیاست‌های مدیریتی ناکارا اشاره شد. ناگفته پیداست با وجود اهمیت هر سه عامل، حکمرانی بد از سطح تعین به مراتب بالاتری برخوردار است و این نیاز به یگ چرخش مسئولانه در قبال محیط‌زیست را در سیاست‌های مدیریتی مسجل می‌سازد.

 این مطلب پیش از این در خبر آنلاین منتشر شده است.

 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۳
سحر جعفرصالحی

روز های گذشته، متاسفانه شاهد تخریب ویرانگر باران و سیل در برخی مناطق استان مازندران بودیم. فاجعه محیط زیستی یعنی همین که بارش باران تنها طی یک شب منجر به این همه خسارت و بدتر از آن کشته شدن انسان‌ها شود. بارانی که می‌توانست  امید بخش پر شدن بخشی از منابع آبی زیرزمینی استان شود حالا آیینه‌ای شده تا کاستی‌ها و زشتی‌های رفتاری و ساختاری جامعه انسانی را نشان دهد. حال بگذریم از اینکه این آیینه به نظر برخی هنوز آنقدر زنگار گرفته است که نمی‌بینند آنچه که باید. برای همین اسمش را می‌گذارند "بلای طبیعی". وقتی می‌گویی بلا، تکلیفت را مشخص کرده‌ای، خودت را کنار کشیده‌ای. سلب مسئولیت.

ولی در این آیینه نگاهی بیاندازیم.

گل و لای زیادی که به شهرها و خیابان‌ها سرازیر شده، (و واقعا این بار بسیار زیاد مشاهده می‌شود) نتیجه عملکرد کارخانه‌های شن و ماسه است. داریم اکوسیستم رودها را از بین می بریم.

خانه ها و سازه‌هایی که در مسیر رودها صدمه دیده‌اند، نتیجه مجوزهای ساخت است که معلوم نیست با چه بهایی طاق زده شده‌اند.

جاده‌هایی که بارانی چند ساعته یک لقمه چپش می‌کند، کار همان مسئول و مهندس و بی‌تدبیرانی است که فکر می‌کنند توسعه یعنی جاده و جاده یعنی راهی از بتن و قیر و سازه. پس دیواره‌ها چه می‌شود؟ برای رودخانه و بستر آسیب دیده‌اش چه فکری شده است؟ پس ...

ما مدرنیته و توسعه را به بدترین شکل ممکن فهمیده ایم و به بدترین شکل ممکن تجربه می‌کنیم. توسعه ای که قرار است امنیت و از آن مهم‌تر حس امنیت را از کاربرانش بگیرد به چه دردی می‌خورد؟ توسعه‌ای که به بهانه گردشگری، میلیاردها پول و سال‌ها زمان را تبدیل به بزرگراه می‌کند و آنوقت همان، جان گردشگرش را می‌گیرد، چه نوع توسعه‌ای است؟ من که اسمش را می‌گذارم "حماقت  محیط‌زیستی".

«حماقت محیط زیستی» به این معنی که ساختار به بهانه توسعه و عاملیت به بهای توسعه، هر دو از شانه‌های محیط زیست بالا می روند و هنوز به قله (توسعه) نرسیده با مغز بر زمین کوبیده می‌شوند و باز نمی‌فهمند چرا. یا نمی‌خواهند بفهمد چرا.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۲:۴۰
سحر جعفرصالحی

آنچه به بهانه توریسم در مازندران به وقوع میپیوندد فاقد سیاستگذاریهای مدون و برنامهریزیهای پایدار است. چنانچه فرهنگ‏ بومی، بافت سنتی روستاها و گویش‏های محلی با ورود فزاینده گردشگران با خطر نابودی مواجه هستند، پدیده زمین‏خواری گسترش بی‏عدالتی را دامن می‏زند، با از بین رفتن زمین اقتصاد کشاورزی در آستانه مرگ تدریجی است و چشم‏اندازها و طبیعت دچار صدمات جدی هستند.

در این میان شاخص‏ترین اثرات گردشگری که اصولا غیر قابل جبران به نظر میرسند در محیط‏زیست طبیعی نمود مییابد. هر چند عمده این اثرات متاثر از توسعه نامناسب زیرساخت‏ها و روساخت‏های توریسم، ساخت و سازهای بی‏رویه کلان در سواحل و جنگل‏ها و به طور کلی ساختاری و برآمده از سیاستهای نامناسب گردشگری است اما بخش قابل ملاحظهای نیز ناشی از فعالیتهای گردشگران است. بطور کلی، رفتارهایی که گردشگران در زمینه حفظ محیطزیست جامعه میزبان یا برعکس در جهت تخریب آن انجام میدهند تا حدود زیادی متاثر از انتخابهای فردی ایشان است. در بین عوامل موثر بر انتخابهای فردی، به نظر میرسد سبک زندگی فرهنگی (رفتارهای مصرف و فعالیت فرهنگی)، نقش مهمی در اتخاذ رفتارهای مسولانه زیست محیطی که انتظار میرود گردشگران در جامعه مقصد در پیش گیرند، ایفا میکند.

در تحقیقی که با عنوان   بررسی رابطه سبک زندگی فرهنگی گردشگران و رفتارهای زیستمحیطی  انجام شده است،  نمای کوچکی از وضعیت نه چندان مطلوب سبک زندگی فرهنگی گردشگران در شهر نور به تصویر کشیده و در تبیین بخشی از وضعیت موجود رفتارهای زیست محیطی غیرمسؤلانه در نظر گرفته شده‌است.

با وجود همبستگی معنیدار بین سبک زندگی فرهنگی و رفتار زیستمحیطی، همان­گونه که نتایج این تحقیق نشان می­دهد گردشگران نمونه منتخب، از نظر سبک زندگی فرهنگی در سطح پایینی قرار دارند و میزان کلی انجام فعالیتهای فرهنگی بسیار محدود است. گردشکران داخلی ورودی به مازندران، بسیار کم کتاب میخوانند. تماشای فیلم و تئاتر در وضع نامناسبی قرار دارد. بازدید از موزه، بناهای تاریخی و گالریهای هنری در سبک زندگی گردشگران جایگاهی ندارد و فعالیتهای ورزشی چشمگیر نیست. با این توصیف شکی نیست که حتی اگر همه موانع ساختاری محافظت از محیطزیست مازندران برداشته شود، محال است که گردشگرانی با این درجه از معیارهای فرهنگی، در راستای اهداف پایداری محیطزیست قدم بردارند. این در حالی است که طبق نتایج بدست آمده در این تحقیق، تأثیرات کمبود میزان مصرف و فعالیتهای فرهنگی در رفتار زیست محیطی گردشگران مشهود است و رفتار زیستمحیطی تقریبا 70 درصد از گردشگران نمونه در سطح خیلی کم و کم قرار دارد.

در ذیل یافته­های تحقیق حاضر توجه به یک نکته بسیار قابل توجه به نظر میرسد و آن اینکه، بین سبک زندگی دینی گردشگران و رفتارهای زیست محیطی ایشان رابطه مثبتی دیده نشد. به عبارتی اعمال و مناسک دینی با داشتن پیام­های بی­شمار رفتاری در حیطه احترام به طبیعت منتج به رفتارهای زیست محیطی در عمل نشده است که این؛ نوعی شکاف بین اخلاق دینی و رفتار کردن را تقویت می­کند.

 

منبع:

بررسی رابطه سبک زندگی فرهنگی گردشگران و رفتارهای زیستمحیطی (مطالعه موردی: شهرستان نور( ، سحر جعفرصالحی و معصومه اشتیاقی، اولین همایش بین المللی علمی راهبردی توسعه گردشگری جمهوری اسلامی ایران، چالش ها و چشم اندازها، دانشگاه فردوسی مشهد، 1393.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۳:۲۲
سحر جعفرصالحی


اردیبهشت وخرداد، مهمانی باشکوهی در پیچ امین الدوله برپا می‌شود. غوغاست. مثل کاروانال‌ی خوشبو و خوش‌رنگ و خوشمزه. پر از مهمان‌های ریزه میزه.

من تهران و پیچ امین الدوله‌اش را نمی‌شناسم و نمی‌دانم آیا بهار و جغرافیای آنجا، پر مهمانی هست یا نه. اصلا به من چه مربوط است؟! من درباره پیچ امین الدوله حیاط خانه‌مان حرف می‌زنم. گیاهی که معروف است، علی خان امین الدوله، صدراعظم مظفرالدین شاه اولین بار به ایران آورد و در باغ امین الدوله کاشت. از آن گیاه‌های مهمان نواز است. کم توقع است و فقط راهی می‌خواهد تا پیچ پیچان بدود. دوستش دارم. زنبورها هم عاشقش هستند. نه اینکه سفره‌‌اش همیشه پهن است و در خانه‌اش همیشه باز، پر رفت و آمد است. مثل کافی‌شاپ حشرات می‌ماند. زنبورها تقریبا 20 روزی اواسط اردیبهشت و اوایل خرداد اطراق می‌کنند و محموله‌های گرده‌ها را بارگیری می‌کنند. عجیب سر و صدا می‌شود حیاط‌مان. ولی هر کس به وظیفه خود عمل می‌کند و کسی کسی را نمی‌آزارد. پیچ امین الدوله سرو می‌کند، زنبورها گیلاس‌های گرده‌ را می‌نوشند و ما هم تماشای‌شان می‌کنیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۴
سحر جعفرصالحی

نگرانی‌های روزافزون مرتبط با سلامتی، خطرات و مشکلات مربوط به محیط، تخریب محیط‌زیست، تنهایی در شهر و یا حتی انگیزه ایجاد تمایز اجتماعی، از جمله دلایلی هستند که برخی از افراد جامعه را به سوی ایجاد تغییرات اساسی در سبک زندگی‌شان متمایل می‌کند. تغییر الگوهای مصرف و پیش رفتن به سوی سبک زندگی سبز برای هر دوستدار طبیعتی هیجان‌انگیز خواهد بود، همانگونه که غیرمسولانه و باری به هر جهت بودن، چالش برانگیز و عذاب‌آور است. در خلال این تجربه، ملال‌انگیزی و سکرآور بودن فضا و زمان شهری که با تجربه‌های غیرمسئولانه شهروندان، سازندگان و اداره‌کنندگان به ملغمه آهن و سیمان، ویراژ رفتن، رها کردن زباله در معابر و طبیعت و از این دست تبدیل شده‌است، با شوق اصلاح رفتار شخصی و انگیزه ایجاد تغییر در دیگران، برتافتنی می‌شود. سبک زندگی سبز یک تجربه خوشایند از تلاش‌های مداوم در توسعه شخصی و میل به ترویج و اشتراک گذاری است.

سری یادداشت‌-عکس‌هایی که با روش شبه مردم نگاری و با عنوان " تجربه‌های شخصی تغییر الگوی مصرف" در این وبلاگ کار می‌شود، بیان و اشتراک تجربه‌های خودم و دوستانم هست. هدف از این کار در نهایت، توصیف زمینه فرهنگی‌ای است که نشان می‌دهد افرادی شبیه به من، چگونه از خلال تغییر تجربه‌های روزمره، معنایی نو از زندگی می‌سازند. آرامش و لذت زندگی را نه در  بریز و بپاش‌های مصنوع مرسوم، که در کمتر، زیباتر و طبیعی‌تر مصرف کردن می‌یابند.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۰
سحر جعفرصالحی

سخنرانی رییس جمهور در مراسم اعطای جایزه ملی محیط‌زیست (در روز یکشنبه 17 خرداد 94)، ذیل سه محور اساسی مطرح شد ؛

1-اشاره به اهمیت مساله محیط‌زیست و تاکید بر مسئولیت همگانی

 2-رابطه اخلاق دینی و محیط‌زیست

 3-رابطه مساله محیط‌زیست و تحریم‌ها

و بصورت‌های مختلف قابل برداشت است.

برداشت نخست- به نظر می‌رسد ایشان با طرح دو مورد نخست، قصد دارند بار بیشتر مسئولیت‌ها را به مردم منتقل کنند و دولت را با ذکر چند مصداق در زمینه اصلاح سیستم سوخت و تلاش برای رسیدگی به وضعیت تالاب‌ها و اشاره ضمنی به کم‌کاری‌های صورت گرفته در سال‌های پیش، مبرا جلوه دهند. کار جایی بیخ پیدا کرد که رییس دولت، راهکار نهایی در حل مسائل محیط‌زیستی را موکل به رفع تحریم‌ها دانست.

برداشت دوم- در این سخنان و اظهارات اخیر دیگر مسئولان کشور، حتی در واکنش‌های دلواپسان به سخنرانی روحانی، یک مساله روشن است و آن اینکه دیگر هیچکس نمی‌تواند منکر بحرانی بودن وضعیت محیط‌زیست در ایران باشد (گرچه هنوز آن را مساله می‌بینند و نه بحران). با این وجود به نظر می‌رسد شجاعت لازم برای پذیرفتن مسئولیت‌ها و اراده کافی برای اتخاذ راهکارهای عملی هنوز وجود ندارد و رواج مقصریابی در ادبیات دولت‌مردان (و هم منتقدان‌شان در جبهه دلواپسی)، بدیهی است.

برداشت سوم- از آنجایی که معمولا حسابگری‌های عرفی، اجازه بی‌پرده سخن گفتن را به ما نمی‌دهد، گمان می‌کنم اشاره به مساله تحریم‌ها و رابطه‌اش با محیط‌زیست در سخنان اخیر رییس جمهور، مفری شد برای همه حرف‌هایی که می‌شد گفت و گفته نشد. در واقع پر بیراه نیست اگر بسیاری از مشکلات محیط‌زیستی (و نه همه آنها) را مستقیم و غیر مستقیم ناشی از تحریم‌ها بدانیم. ایران در مورد حل مسائل اساسی‌ای چون تامین سوخت استاندارد، مناقشه‌های زیست‌محیطی بین المللی (مثل دریاها و رودخانه‌های مرزی و ریزگردها)، ارتقای سبز سیستم‌های حمل و نقل و غیره بطور مستقیم از تحریم‌ها لطمه خورده‌است. اما مهم‌تر از آن سواستفاده‌های اقتصادی داخلی از وضعیت تحریم‌هاست که بر شدت تخریب‌ها می‌افزاید. دنبال کردن منافع از قبل تحریم‌ها، بیشتر بصورت کانالیزه شدن اختصاصی پول و اشتغال در مسیر ساخت و سازها (انبوه سازی، جاده و سد سازی غیر ضروری) یا واردات و توزیع کالاهای بی‌کیفیت و غیرضروری نمایان است. در حالیکه اولی تخریب فیزیکی سرزمین‌ را هموار می‌کند، دومی، میل به مصرف‌گرایی بی‌حد را افزایش می‌دهد و با تخریب باورها و ارزش‌های محیط‌زیستی همراه است. در هر دو صورت برایند عمل، افزایش منفعت‌گرایی و در نتیجه بروز مسائل محیط‌زیستی است.

 

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۸
سحر جعفرصالحی

 

خلاصه مقاله

 «بررسی مفهومی پیوند اجتماعات محلی با جنگل های شمال»| شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی (شمس)

 

در ایران چند قانون بسیار مهم با هدف حفظ منابع طبیعی و مدیریت زمین‌های ملی وجود دارد. نظامنامه جنگلبانی در سال 1302، قانون ملی شدن جنگلها در سال 41، قانون نحوه واگذاری و احیای اراضی (سال 46)، قانون شکار و صید (سال 58) و قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی و ذخائر جنگلی کشور در سال 71، تنظیم و تصویب شده‌اند. اما چرا این قوانین نتوانستند در مقابل مصادره و تعرض به زمین‌های ملی، جنگلتراشی، برداشت بیرویه چوب، شکار و غیره ایستادگی کنند؟ یکی از حتمی‌ترین پاسخ‌ها این است که قوانین و سیاست‌ها ابعادی از حقوق و نحوه دسترسی جوامع محلی به جنگل را نادیده گرفته‌اند و به آسیب‌ها دامن می‌زنند. درست مثل این است که در وضع قوانین و اجرای سیاست‌ها، مردم محلی به مثابه اجتماع محلی مفهوم پردازی و مورد توجه قرار نگرفته است. قوانین نگاه حذفی به جنگل نشینان دارند، درحالیکه برای جنگل نشین، جنگل معنایی بیش از چوب و علف و زمین دارد.

در پژوهشی که من و دوستم، خانم اشتیاقی کار کردیم و بخشی از آن به عنوان متن سیاستی در شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی منتشر شده‌است (نام ایشان در متن اصلی پی دی اف شده، ذکر شده است)، خواستیم به لحاظ مفهومی توجه‌ها را به سمت این بعد مغفول مانده جلب کنیم. استدلال ما این است که بطورکلی در متن استفاده خصوصی از زمینهای عمومی باید به درک ماهیت ارتباط بین اجتماع و منابع پرداخت و بر اساس برداشتی جامع از این ارتباط برای حفظ سیستم­های انسانی و طبیعی برنامهریزی کرد. از آنجایی که ارتباط اجتماع منابع بطور قابل ملاحظهای و بسته به منابع در دسترس، سیاستهای مدیریت زمین، و ویژگیهای فرهنگی، جمعیتی و اقتصادی اجتماع متفاوت است، با انواع مختلفی از حقوق دسترسی و استفاده اجتماعات از منابع عمومی رو به رو هستیم . در این بین ما به دو نوع وابستگی قومی و وابستگی مصرف، اشاره کرده‌ایم.

1-پیوند قومی که در آن وابستگی از طریق عرف و معنی اجتماعی محل، تعریف و اعمال میشود. سیاستگذار و قانونگذار در اینجا نمیتوانند از تاثیر هویتبخشی و دلبستگی منابع طبیعی و قدرت تصمیمهای محلی و عرفی غفلت داشتهباشند.

2- پیوند مصرفی نیز اشاره است به اشکال متفاوت پیوند که ناشی از قوانین و مقرارت ملی است و به سه صورت دسترسی باز، دسترسی از طریق مجوز و دسترسی غیرمجاز تعریف میشود. در این شکل از پیوند بیش از هر چیز، کمبود، نقص و نامتناسب بودن قوانین به چشم میخورد. این امر که چگونه قانون خود مفری برای بهرهبرداری بیشتر در جنگلهای شمال را ایجاد و تسهیل میکند، توجه بیشتری را میطلبد. الکن بودن قوانین حفاظتی و سهلانگاری در اجرای درست موارد محدود لحاظ شده در مقرارات موجود، خود در نهادی کردن حق (غیرقانونی) سوء استفاده از تولیدات و خدمات جنگلها موثر است.

به این ترتیب دیدگاه حذفی به جنگلنشینان یا انتقاداتی که به سبک وابستگی روستانشینان در محافل محیط‌زیستی یا نگاه برخی مسئولان وجود دارد، در صورتی که با یک رویکرد مشارکتی که هم منافع ذهنی و عینی اجتماعات محلی و هم حفاظت پایدار جنگلها را لحاظ میکند، راه مناسبتری در اتخاذ مسیر توسعه پایدار است. دید حذفی، صرفا یک نگاه از بالا به پایین است که به دلیل لحاظ نکردن حق و فرصت مشارکت مردم محلی در تعیین پیوندهایشان با محل زندگی خود، فرسنگها از مقصد توسعه پایدار  فاصله دارد و گزاف نیست ادعا کنیم، هرگز به آن نخواهید رسید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۳۵
سحر جعفرصالحی


دفتری که پیش روی دارید، تلاشی جامعه‌شناختی برای پرداختن به موضوعات و مسائل محیط‌زیستی ایران است. قدمی کوچک با هدف افزایش این آگاهی و باور که مشکلات و مسائل محیط‌زیستی، نتیجه رفتارهای اجتماعی‌اند، به خاطر تاثیرشان بر انسان‌ها و سایر گونه‌ها چالش برانگیز هستند، در نتیجه حل‌شان به سعی اجتماعی نیاز دارد.

انگیزه اولیه ما (نویسندگان این وبلاگ) برای نوشتن، دغدغه هر روزه بهتر زیستن و سبزتر گام برداشتن است. اما قصدمان این است که رسالت حرفه‌ای و مطالعاتی‌مان در رشته جامعه‌شناسی صدها بار مهم‌تر جلوه‌گر شود و برایند کارمان به شناخت اجتماعی بیشتر بیانجامد.

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۹
سحر جعفرصالحی