چرا باران جام زهرآگین شده است؟ (قسمت اول)
آب مهمترین منبع طبیعی برای رونق و شکوفایی سرزمینی است لیکن، به مانند هر سرمایه دیگر میبایست به درستی مدیریت شود تا که پایداری را به بار آورد. اگر چه باران بزرگترین فرصت (نعمت) است اما چندی است که برای اهالی شمال و به ویژه مازندران به نقمت مبدل کردیده است. چرا این گنج به رنج میانجامد؟ چرا باران باید به مثابه «یک چیز لعنتی که به دنبالش چیزهای لعنتی دیگر میآید» در ذهن اهالی شمال حک شود؟
هیچ گاه خاطره 5 مرداد سال 1378 از سیل نکا از ذهنم پاک نمی شود. خاطره از دست دادن دوستان و ..روزی که شب اش خندان بودم و روزش گریان.
در پی سیل نکا بیش از 80 انسان جان باختند و بیش از 3 هزار منزل مسکونی و تجاری تخریب شد. علت عمده وقوع این سیل تخریب زیست محیطی ناشی از تبدیل جنگلهای منطقه به زمینهای زراعی، بهره برداری بیش از حد کارخانه نکا چوب ساری از جنگل هزار جریب نکا (نگین شمال به گفته سید محمد خاتمی)، تخریب حاشیه رودخانه مهربان در اثر برداشت بیرویه شن و ماسه ، ساخت و ساز غیرمجاز در حریم رودخانه مهربان؛ گرفتگی آبراهها به دلیل ساخت و سازها، تخلیه زباله در بستر رودخانه، لایروبی نکردن رودخانه و در کل عدم رعایت اصول عقلانی و قانونی موجب شد تا طبیعت قهرش را جاری کند.
این تراژدی غمبار هر چند وقت یک بار در شمال تکرار میشود چرا؟ چه کسانی مسؤل هستند و چه کسانی باید راهبردی برای برون رفت از این بحران ارائه دهند؟ چرا باید سالانه میلیاردها تومان از سرمایه کشور صرف التیام سیل زدگان شود و سال بعد همان ماجرا تکرا شود؟ چرا کارگزاران ما کوتاه فکر می کنند؟ چرا اهالی شمال حرمت حریم رودخانه را نمی شناسند؟ و چرا باید ساخت و ساز بی محابا و جنگل زدایی به مثابه قاعده نانوشته در دستور کار قرار گیرد؟