سبز نوشت

یادداشت هایی با موضوع جامعه و محیط زیست

یادداشت هایی با موضوع جامعه و محیط زیست

سبز نوشت

دفتری که پیش روی دارید، تلاشی جامعه‌شناختی برای پرداختن به موضوعات و مسائل محیط‌زیستی ایران است. قدمی کوچک با هدف افزایش این آگاهی و باور که مشکلات و مسائل محیط‌زیستی، نتیجه رفتارهای اجتماعی‌اند، به خاطر تاثیرشان بر انسان‌ها و سایر گونه‌ها چالش برانگیز هستند، در نتیجه حل‌شان به سعی اجتماعی نیاز دارد.

۴ مطلب توسط «معصومه اشتیاقی» ثبت شده است

آب مهم­ترین منبع طبیعی برای رونق و شکوفایی سرزمینی است لیکن، به مانند هر سرمایه دیگر می­بایست به درستی مدیریت شود تا که پایداری را به بار آورد. اگر چه باران بزرگترین فرصت (نعمت) است اما چندی است که برای اهالی شمال و به ویژه مازندران به نقمت مبدل کردیده است. گنجی که به رنج می­انجامد. باران به جای آن که منبع ذخیره آب در دوران خشکسالی شود به شکل سیلاب به ویرانی حیات انسانی و طبیعی منتهی می­گردد. چرا باران - این گنج سرشار - باید به مثابه «یک چیز لعنتی که به دنبالش چیزهای لعنتی دیگر می­آید» در ذهن اهالی شمال حک  شود؟

مسئله سیل و مخاطرات انسانی و مالی پس از آن در نتیجه بارندگی در شمال کشور و به ویژه مازندران موضوع تازه­ای نیست. در طی سال­های متمادی تقریبا همه شهرستان­های استان از قهر طبیعت به شکل سیل بی­بهره نمانند. (سیل در شهرستان­های بهشهر، ساری، نوشهر، کلاردشت، چالوس، نکا، سوادکوه و ...).

برای علل وقوع هر یک از این سیل­ها در استان در سال­های مختلف از سیل نکا در سال 1378 تا سیل چند روز اخیر در سوادکوه و چالوس اشتراک­های زیادی دیده می­شود. بهره­کشی از منابع طبیعی به انحای مختلف چون: جنگل­زدایی و تبدیل جنگل‌های منطقه به زمین‌های زراعی و مسکونی عمدتا ویلایی، تخریب حاشیه رودخانه در اثر برداشت بی‌رویه شن و ماسه ، ساخت و ساز غیرمجاز در حریم رودخانه­ها، گرفتگی آبراه‌ها به دلیل ساخت و سازهای مسکونی، جاده­ای و پل­ها، تخلیه زباله­ها در بستر رودخانه­ها، لایروبی نکردن رودخانه­ها برجسته­ترین عوامل سیل­ها در استان مازندران شناخته شده است.

این علل سال­هاست که شناسایی شده است اما تنها پس از هر بار وقوع سیل همراه با خسارت، مسؤلان استانی و کشوری به تکاپو برای حل معضل برمی­آیند و چون حرکت­ها مقطعی و نه بنیادی و بلند مدت است این مسئله با تقریبا همان علل قدیمی در سال بعد رخ می­نمایید. اما چرا؟

منابع طبیعی و محیط زیست از جمله کالاهای عمومی هستند که حفظ و صیانت از آن بر عهده نهادها و سازمان­های دولتی در درجه اول است. مجموعه­ای از نهادها چون وزارت نیرو، صنایع و معادن، محیط زیست و در سطح خردتر استانداری­ها، شهرداری­ها و فرمانداری­ها از جمله ارکان­هایی هستند که به لحاظ قانونی قادرند در حفظ و صیانت محیط زیست و منابع طبیعی  در برابر تخطی و تجاوز برای منافع شخصی وارد عمل شوند.

اگرچه این کثرت نهادها برای صیانت از منابع طبیعی و محیط زیست در ظاهر نیروی قوی اجرایی را به ذهن متبادر می­کند اما زمانی که  تشریک مساعی بین این نهادها  برای حفظ و صیانت از منابع طبیعی و محیط زیست نیاشد فاجعه رخ می­نماید. لذا مسئله مهم در حل نشدن بحران سیل و یا به طور کلی­تر هر بحران زیست محیطی دیگر عدم تشریک مساعی بین منافع درون و بین سازمانی است (چیزی که به وضوح می­توان در زمان پس از سیل و دنبال مقصر بودن­ها بین مسؤلین سازمان­ها مشاهده کرد).   

 

 

لذا از چالش­های پیش رو در سطح کلان می­توان به  تصمیم­های مقطعی به صورت دادن تسهیلات برای التیام خسارت دیدگان سیل پس از هر سیلاب و عدم هماهنگی پیوسته بین مجموعه عملکردهای کارگزاران قانونی منابع طبیعی و محیط زیست کشور و استان اشاره کرد.

از سوی دیگر اگر بخواهیم از  لایه پایینی جامعه (یعنی انتخاب­های مردم) به چرایی عدم حفظ منابع طبیعی و صیانت محیط زیست به صورت­هایی چون: قطع درختان، تجاوز به حریم رودخانه، ساخت و ساز غیراصولی و ... بپردازیم می­توان گفت که این­ها انتخاب­های منفعت­طلبانه شخصی از کالاهای عمومی است. انتخاب­هایی که در چارچوب فرصت­های در دسترس از بالا ممکن می­شود. به عبارتی شفاف­تر، نهادهای مجری قانون از لحاظ انگیزشی و سیستمی شرایطی را پدید ­آورند که  این شرایط، شکل­های مشخصی به انتخاب­های افراد داده است، «فرصت­های منحرفانه» برای تجاوز به محیط زیست و منابع طبیعی از سوی کنشگران در استان احساس می­شود و همین موجب نوعی رانت و بهره­کشی از منابع طبیعی و محیط زیست در استان گردیده است.

پدیده­های زمین­خواری، ساحل­خواری، جنگل­خواری، رودخانه­خواری و بقیه صورت­هایی از فساد در مازندران است که در نتیجه رانت صاحبان نفوذ که قدرت بهره­کشی از منابع طبیعی و محیط زیست را دارند سال­هاست به ادبیات رانت اضافه شده است. لذا در درجه اول باید رسیدگی به فساد منابع طبیعی به مثابه مسئله اصلی اجتماعی و اقتصادی استان در دستور کار قرار گیرد و در پی آن تشریک مساعی مجموع ذی­نفعان سازمانی بر اولویت دادن به لحاظ کردن پیش شرط­های پایداری منابع طبیعی و محیط زیست  به مثابه دستور الزامی در استان از سوی مهم­ترین مرجع قانونی استان لحاظ و پیگری قانونی شود تا که بعد از هر سیلی نهادها تنها به دنبال مقصر اصلی و فرعی نکردند؛ که بی­شک همگان مسؤلند.

 

 این مطلب در رسانه های زیر نیز منتشر شد.


http://www.mazandnume.com/fullcontent/58275/%da%86%d8%b1%d8%a7-%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%86%d8%8c-%d8%ac%d8%a7%d9%85-%d8%b2%d9%87%d8%b1%d8%a2%da%af%db%8c%d9%86-%d8%b4%d8%af%d9%87-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%9f/




۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۵۵
معصومه اشتیاقی

چرا باران جام زهرآگین شده است؟ (قسمت اول)

آب مهم­ترین منبع طبیعی برای رونق و شکوفایی سرزمینی است لیکن، به مانند هر سرمایه دیگر می­بایست به درستی مدیریت شود تا که پایداری را به بار آورد. اگر چه باران بزرگترین فرصت (نعمت) است اما چندی است که برای اهالی شمال و به ویژه مازندران به نقمت مبدل کردیده است. چرا این گنج به رنج می­انجامد؟ چرا باران باید به مثابه «یک چیز لعنتی که به دنبالش چیزهای لعنتی دیگر می­آید» در ذهن اهالی شمال حک شود؟

هیچ گاه خاطره 5 مرداد سال 1378 از سیل نکا از ذهنم پاک نمی شود. خاطره از دست دادن دوستان و ..روزی که شب اش خندان بودم و روزش گریان.

در پی سیل نکا بیش از 80  انسان جان باختند و بیش از 3 هزار منزل مسکونی و تجاری تخریب شد. علت عمده وقوع این سیل تخریب زیست محیطی ناشی از تبدیل جنگل‌های منطقه به زمین‌های زراعی، بهره برداری بیش از حد کارخانه نکا چوب ساری از جنگل هزار جریب نکا (نگین شمال به گفته سید محمد خاتمی)، تخریب حاشیه رودخانه مهربان در اثر برداشت بی‌رویه شن و ماسه ، ساخت و ساز غیرمجاز در حریم رودخانه مهربان؛ گرفتگی آبراه‌ها به دلیل ساخت و سازها، تخلیه زباله در بستر رودخانه، لایروبی نکردن رودخانه و در کل عدم رعایت اصول عقلانی و قانونی موجب شد تا طبیعت قهرش را جاری کند.

این تراژدی غمبار هر چند  وقت یک بار در شمال تکرار می­شود چرا؟ چه کسانی مسؤل هستند و چه کسانی باید راهبردی برای برون رفت از این بحران ارائه دهند؟ چرا باید سالانه میلیاردها تومان از سرمایه کشور صرف التیام سیل زدگان شود و سال بعد همان ماجرا تکرا شود؟ چرا کارگزاران ما کوتاه فکر می کنند؟ چرا اهالی شمال حرمت حریم رودخانه را نمی شناسند؟ و چرا باید ساخت و ساز بی محابا و  جنگل زدایی به مثابه قاعده نانوشته در دستور کار قرار گیرد؟

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۸
معصومه اشتیاقی
در قرن بیست و یکم با پیشرفت چشمگیر صنعت و تکنولوژی؛ وسایل الکترونیکی و الکتریکی از قبیل رایانه، پرینتر و اجزای داخلی آن، لپ تاپ، تلفن­های ثابت و همراه، ضبط صوت­های شخصی، لوح­های فشرده، باتری­، یخچال، تلویزیون و انواع لامپ­ها نقش مهمی در زندگی انسان دارند و باعث تسهیل در امور روزمره­ی زندگی و افزایش رفاه و آسایش افراد شده­اند. در عین حال، رشد سریع تکنولوژی و گسترش روزافزون استفاده از محصولات الکترونیکی و الکتریکی در زندگی روزمره به تولید زباله­هایی منجر می­شود که به عنوان یکی از پیامدهای منفی ناشی از پر رنگ شدن نقش این وسایل در زندگی امروز، بحرانی جهانی شناخته شده است. زباله­های الکترونیک (E-waste )، حاوی عناصر سمی فراوان از جمله فلزات سنگین (مثل سرب، کادمیوم، جیوه و موادی چون طلا، نقره و پلاتین) است که سرنوشت آن­ها در زباله­های شهری می­تواند به پیامدهای بسیار نامطلوبی برای سلامت انسان و محیط زیست منتهی شود. ریختن زباله­های الکترونیک و الکتریکی در سطل­های زباله و وجود آن­ها در انبوهی از پسماندهای تر آغاز این راه است. با تبدیل زباله­ها به کود کمپوست و ورود عناصر و ذرات زباله­های الکترونیک در این فرآیند و در ادامه، راه یافتن این عناصر به اراضی کشاورزی و فرآورده­های غذایی، مسیری برای اثرگذاری این مواد سمی و خطرناک بر سلامت مردم ایجاد خواهد شد که اثرات فاجعه بار آن تا نسل­ها در موجودات زنده باقی خواهد ماند (فراهانی جم،  12:1392).

نتایج پژوهش­های خارجی انجام شده در زمینه نگرش­های زیست­محیطی نشان می دهد، افراد با سطح تحصیلات بالاتر بیشتر از دیگران دارای ارزش­های زیست­محیطی هستند. همچنین محققان تاکید دارند که در اکثر مواقع، تحصیلکردها رفتارهای زیست محیطی مناسب­تری از خود بروز می­دهند. اما نتایج پژوهشی که ما با عنوان «نگرش، دانش و  رفتار زیست محیطی دانشجویان نسبت به زباله­های الکترونیکی و الکتریکی(مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی ساری)» انجام دادیم و در اردیبهشت 1393 در همایش ملی محیط زیست در همدان ارائه شد؛ نشان می­ دهد که اگرچه دانشجویان مصاحبه شده نگرش منفی نسبت به معضلات گسترش صنعت و کارخانه­ها بر بحران­های زیست محیطی دارند اما نگرش مشخصی نسبت به سهم محصولات الکترونیکی و الکتریکی در مسائل و بحران­های زیست محیطی ندارند. بخشی از این مسئله را می­توان نتیجه سطح پایین دانش دانشجویان نسبت به مواد تشکیل دهنده وسایل الکترونیکی و الکتریکی و زباله­های ناشی از آن­ها برشمرد. اگرچه سطح دانش عام مصاحبه شده­ها از زباله­های خطرناک تا حدی مطلوب بوده لیکن، دانشجویان از نظر دانش درباره محصولات الکترونیکی و الکتریکی و ضایعات آن­ها در سطح ضعیفی قرار دارند. بی­تردید اطلاعات پایین دانشجویان درباره محصولات الکترونیکی و الکتریکی و ضایعات آن­ها در اقدام­های رفتاری نمود می­یابد. همان­گونه که ذیل یافته­های مربوط به رفتارهای زیست محیطی مشهود است اگرچه رفتارهای زیست محیطی عام دانشجویان تا حدی در جهت حفاظت از محیط زیست است اما در برخورد با زباله­های الکترونیکی رفتار آگاهانه و هدفمند کمتر دیده می­شود.
برآیند یافته­های مصاحبه­های حاضر از نگرش، دانش و رفتار دانشجویان در برخورد با زباله­های الکترونیکی و الکتریکی مؤید این واقعیت در جامعه ما است که قشر تحصیلکرده آن هم در رشته­های کشاورزی و منابع طبیعی با وجود داشتن سطحی متوسطی از نگرش و دانش و در پی آن رفتارهایی همسو با حامی محیط زیست به طور عام؛ در خلاء نگرش و دانش مطلوب از عمل زیست محیطی درباره وسایل الکترونیکی و الکتریکی و زباله­های برآمده از آن­ها به سر می­برند که همین امر منتج به رفتارهایی با کمترین سطح تعهد آگاهانه نسبت به پیامدهای زیست محیطی شده است. تصمیمات و عمل دانشجویان درباره وسایل خراب و قدیمی الکتریکی و الکترویکی چندان برخاسته از نگرش و دانش محیط مدارانه نیست و عمدتا کنش­های ناخواسته است که منتهی به برخی رفتارهای زیست محیطی تصادفی می­شود.
با توجه به گسترش بی­وقفه صنعت الکترونیکی و الکتریکی و میل شدید به مصرف­گرایی در اقشار مختلف به ویژه قشر جوان ضروری است که سیاست­های کلان به گونه­ای تدوین شود که سطح آگاهی و اطلاع عمومی درباره این وسایل را ارتقاء بخشد و هم­چنین با تجهیز امکانات زیرساختی و توجه مدیریت شهری به گسترش مراکز جمع­آوری زباله­های الکترونیکی و الکتریکی در طول زمان بستر انتخاب­ رفتارهای زیست محیطی در افراد مهیا شود.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۱۴
معصومه اشتیاقی

آیا شعار روز جهانی محیط زیست 2015: «هفت میلیارد رویا، یک سیاره، با احتیاط مصرف کنید» می تواند محقق شود؟

جهانی شدن مؤید این واقعیت است که همه ما در« یک جهان» زندگی می کنیم و وابستگی بیش از پیش ملت ها و دولت ها در یک دهکده جهانی عینیت می یابد. جهانی شدن از زوایای مختلف بر زندگی شخصی و خصوصی تک تک ما  تاثیرگذار است. مخاطره یکی از مفاهیمی است که در نگاه به جهانی شدن مورد توجه جامعه­شناسان است. تغییراتی که به واسطه جهانی شدن رخ می­دهد با خود اشکال جدیدی از مخاطره را به دنبال دارد. سرعت پیشرفت تکنولوژی و صنعت در جهان امروز یکی از خطرهای جدی بر دنیای طبیعی ما از زوایه مخاطرات محیط زیستی و بهداشتی بر زیست کره است. مداخله بیش از پیش انسان در طبیعت به واسطه گسترش شهرنشینی، تولیدات صنعتی، برنامه­های هسته­ای و غیره در شمار مداخلات انسانی در محیط زیست طبیعی است.  

اگر چه تغییرات آب و هوایی و گرم شدن زمین از جمله مخاطرات مورد توجه سیاستگذاران کشورهای جهان است اما؛ واقعیت این هست که موتور محرک جهانی شدن رقابتی بودن است و در آن سوی رقابتی بودن تقاضای مصرف کننده وجود دارد. الگوی حاکم تقاضا از جوامع مرفه استخراج  شده و محرک گسترش دائم صورت­های موجود تولید است که همراه با آلودگی، تخریب و مصرف رو به تزاید منابع طبیعی است.

برای رهایی و کاستن از پیامدهای مخرب جهانی شدن نیازمند حل برخی تعارض­ها هستیم. جوامع جهان اول می­بایست در صورتبندی مصرف و تولیدات خویش تغییراتی مطابق حفظ زیست کره اعمال نمایند؛ این الگوی رفتاری باید به مثابه الگوی همه­گیر مورد توجه همه کشورهای جهان قرار گیرد و در تحقق این امر جوامع جهان اول باید به جهان سوم در توسعه از این مسیر ، همکاری و کمک نماید. اما تحقق هر کدام از این موارد یک چالش اساسی سیاستی است. پس از تشدید بحران­های ناشی از  اقتصاد کینزی و فوردی  حاکمیت بازار آزاد به مثابه سیاست جایگزین مورد توجه اقتصاد جهانی قرار گرفت. منطق بازار آزاد بر رقابت و  افزایش تقاضای مصرف و تولید بیشتر است.  در این شرایط اندیشیدن در جهت خیر همگانی امری دشوار است چرا که منافع صاحبان قدرت در تعارض با منفعت همگانی است. از سوی دیگر  وقتی سیاستمداران کشورهای جهان اول چون جورج بوش رئیس جمهور سابق آمریکا معتقد است: «سبک زندگی ما قابل معامله نیست»؛ آیا می­توان امید به نیل این الزامات در حل و کاهش مخاطرات جهانی شدن داشت؟

قواعد بازی سیاست جهانی حاکی از سیطره خط­مشی­های کوتاه نخبگان حاکم در عرصه سیاسی و اقتصادی است و در این خط سیر به تغییرات ساختاری بلندمدت که منافع همگان در نظر گرفته شود و در پس آن خیر جمعی محقق شود نمی­توان  امیدوار بود. «هفت میلیارد رویا، یک سیاره، با احتیاط مصرف کنید» تنها در شعار می­توانند متصور شود ولیکن قواعد بازی رقابت جهانی چنین چیزی را برنمی­تابد.

مخاطرات جهانی محدودیت زمانی و مکانی ندارند و همه زیست بوم جهانی را محاصره کرده و شاید یکی از راه حل های جهانی برای کاهش مخاطرات موجود بر زیست کره و تحقق رویای هفت میلیارد انسان در یک زیست کره توجه بیش از پیش به مدیریت جهانی است. اگرچه سازمان هایی چون سازمان ملل، اتحادیه ارویا، سازمان حقوق بشر و ..  هستند اما نهادهای تخصصی تر در راستای اهداف بین المللی حفظ زیست کره؛ مستقل از مداخلات قدرت سیاسی منفرد برخی کشورها از سازوکارهای جهانی است که می­تواند مدیریت مخاطرات جهانی را بر عهده گیرند و خط­مشی­هایی در راستای تحقق  خیر همگانی دنبال نمایند.

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۴۵
معصومه اشتیاقی