تجربههای شخصی تغییر الگوی مصرف-قسمت اول:مدیریت پسماندها در منزل
نگرانیهای روزافزون مرتبط با سلامتی، خطرات و مشکلات مربوط به محیط، تخریب محیطزیست، تنهایی در شهر و یا حتی انگیزه ایجاد تمایز اجتماعی، از جمله دلایلی هستند که برخی از افراد جامعه را به سوی ایجاد تغییرات اساسی در سبک زندگیشان متمایل میکند. تغییر الگوهای مصرف و پیش رفتن به سوی سبک زندگی سبز برای هر دوستدار طبیعتی هیجانانگیز خواهد بود، همانگونه که غیرمسولانه و باری به هر جهت بودن، چالش برانگیز و عذابآور است. در خلال این تجربه، ملالانگیزی و سکرآور بودن فضا و زمان شهری که با تجربههای غیرمسئولانه شهروندان، سازندگان و ادارهکنندگان به ملغمه آهن و سیمان، ویراژ رفتن، رها کردن زباله در معابر و طبیعت و از این دست تبدیل شدهاست، با شوق اصلاح رفتار شخصی و انگیزه ایجاد تغییر در دیگران، برتافتنی میشود. سبک زندگی سبز یک تجربه خوشایند از تلاشهای مداوم در توسعه شخصی و میل به ترویج و اشتراک گذاری است.
سری یادداشت-عکسهایی که با روش شبه مردم نگاری و با عنوان " تجربههای شخصی تغییر الگوی مصرف" در این وبلاگ کار میشود، بیان و اشتراک تجربههای خودم و دوستانم هست. هدف از این کار در نهایت، توصیف زمینه فرهنگیای است که نشان میدهد افرادی شبیه به من، چگونه از خلال تغییر تجربههای روزمره، معنایی نو از زندگی میسازند. آرامش و لذت زندگی را نه در بریز و بپاشهای مصنوع مرسوم، که در کمتر، زیباتر و طبیعیتر مصرف کردن مییابند.
تجربهشخصی تغییر الگوی مصرف
مدیریت زباله در منزل
یکی از مهمترین دلایلی که همیشه برای من الهام بخش زندگی به دور از هیاهو و تجمل بوده، علاقه و پیوند عمیقی است که بین خودم و طبیعت احساس کردهام. با این وجود، در زمستان 93 به همراه همسر و پسرم، تغییر بنیادینی در زندگیمان رقم زدیم و به این ترتیب به خلاءهای وجودی و عذاب وجدانهایی که درباره استفاده نادرست از امکانات طبیعی اطرافمان داشتیم تا حدودی پاسخ دادیم. مهمترین کاری که در پیش گرفتیم، مدیریت پسماندها و بازیافت زبالههای تر در حیاط خانه است. در اینجا شما را با فرایند این تجربه، از تصمیم تا عمل آشنا میکنم.
انگیزه و تصمیم
بارها به تولید زباله کمتر، مدیریت پسماندها، کاشت گیاهان و زندگی در کنار حیوانات فکر کرده بودم و گهگاه با اقدام کوچکی لذت این رویا را تجربه میکردم. اما روستانشنی و مزرعهداری با رعایت حداکثر رفتارهای محیطزیستی مسئولانه، رویای دوران بازنشستگی و سالمندیام بود. تا اینکه از خودم پرسیدم، چرا کاری را که آنقدر عاشقش هستم را برای دوره ناتوانیام بگذارم؟ من که به دلایلی از صرافت کار اداری افتاده بودم و در خانه میخواندم و مینوشتم، بازنشستگی چه معنایی میتوانست برایم داشته باشد؟ همین سوالات کافی بود تا جرقه شروع به کار در ذهنم روشن شود. موضوع را با همسرم در میان گذاشتم، چون رویای کاشتن و پرورش حیوانات، رویای مشترک هر دوی ما بود. همچنان که به فکر مهیا نمودن مقدمات کار بودیم، با دوستم، آقای عمران سالخورده تماس گرفتم و تصمیمم را شرح دادم. او هم که سالهاست به ترویج و آموزش بازیافت زبالههای تر در بین روستاییان روستای اسبکلا بابل مشغول است و انصافا به نتایج عملی خوبی هم رسیده، ضمن تشویق، راهکارهای سادهای پیش رویمان گذاشت. منبع مهم دیگر اطلاعات، مقالههای کاربردی سایت 50 گرم بود. سایتی که به همت آقای سهیل اولادزاد و برای معرفی طرح محیط زیستی تولید 50 گرم زباله کمتر ایجاد شده است. حضور و استفاده از مطالب مختلف در شبکههای اجتماعی هم بسیار کمک حال بود. اما همه اینها در وزنهای حتی برابر با ارده و انگیزه شخصی هم قرار نمیگرفتند. وقتی انگیزه و نگرش قوی درباره انجام یک کار درست داشتهباشید و یک بار عمیقا هدفهای زندگیتان را مرور کنید و جایی در آن به اصلاح الگوهای مصرفی بدهید. وقتی تصمیم بگیرید، در کنار همه مشغلههای مربوط به تحصیل و کار و دوندگیهای روزمره، گزینهای برای زندگی در نظر بگیرید و خودتان را در پیوند با عناصر حیات در کره زمین ببینید، خواه و ناخواه منابع اطلاعات و دستان یاریگر به سمت شما گسیل میشوند. مهم، انگیزه تغییر است.
مراحل اجرای طرح
نوشتم «مراحل اجرای طرح»، چون این تجربه، مثل یک پروژه کاری جدی و مهم است و نیاز به برنامهریزی دارد. البته از آن دست کارهایی نیست که جذابیت و عناصر زیباشناختیاش کم باشد. آنقدر به این کار علاقمند میشوید که بعد از مدتی تبدیل به عادتهای خوشایند زندگی شخصیتان میشود.
اولین قدم برای مدیریت پسماندها این است که انواع زبالههایی که در منزلتان تولید میشود را بشناسید و برای کاهش یا بازیافت هر گروه برنامه خاصی در نظر بگیرید. بیشتر زبالههای خانه و باغچه ما، شامل زبالههای خشک (پلاستیک، شیشه، کاغذ، برگهای خشک) و زبالههای تر (پسماندهای میوه، سبزیجات و غذا) میشود. ضمن اینکه باید زبالههای بهداشتی و عفونی، باقیمانده داروها، باتری و سیدی را هم به لیست اضافه کنم. مسلما به دلیل ضعف امکانات ساختاری امکان سر و سامان دادن به همه زبالهها فراهم نیست. ولی به نظر من، انتقاد به ساختار نباید جلوی وظیفه عاملیت را بگیرد. بنابراین من سهم خودم را ایفا میکنم. ضمن اینکه در بحث مدیریت پسماندها، سهم افراد بسیار جدیتر از ساختار است. چون مثلا، با توجه به اینکه بطور متوسط تقریبا 70 درصد زبالههای خانگی، زبالههای تر هستند، برای کاهش یا بازیافت آنها، نقش افراد بسیار مهم است.
بعد از شناسایی انواع زباله و لیست کردن آنها روی کاغذ، از خودتان بپرسید در هر گروه، چه کارهایی برای کاهش، و چه اقداماتی برای بازیافت میتوانید انجام دهید. جدول زیر، یکی از اولین برنامهریزیهای من است که با هم مرور میکنیم.
انواع زباله تولیدشده در خانه ما |
راههای کاهش |
راههای بازیافت |
پسماند غذا |
1-به اندازه مصرف، درست کنم.
2-با کمی خلاقیت میتوانم غذای اضافه را به خوردنی دیگری تبدیل و در وعدههای دیگر مصرف کنم. |
بخشهایی از غذا که خوردنی نیست، مثل استخوان را میتوانم برای حیوانات کنار بگذارم. |
پسماند میوه، سبزی، صیفی
|
به اندازه مصرف، خرید کنم. |
پوست و قسمتهای غیرخوردنی این پسماندها را به خاک برگردانم. یعنی دفن زباله. |
پلاستیک، شیشه، کاغذ |
کمتر بخرم و کمتر مصرف کنم. اسباب بازی، پلاستیک و کیسههای نایلونی، بطری نوشیدنیها، قبض کاغذی موبایل، برگههای تحقیقی خودم و دانشجویانم و.. همه اینها قابل کنترل و قابل کاهش هستند. |
1-در کیسههای زباله به طور جداگانه نگهداری کنم و به مامورین جمعآوری بازیافت زبالههای خشک تحویل دهم. 2-بخشی از کاغذها در دفن زبالههای تر و یا در باغچهکاری مورد استفاده قرار گیرد. |
لباسهای غیر قابل استفاده (مخصوصا لباسهای پارسا) |
1-کمتر لباس بخرم. 2-گول لباسهای ارزان را نخورم. ارزان و بی کیفیت را باید هر روز بخرید و تلی از لباسهای بیمصرف درست کنید. |
1-با کمی خلاقیت به لباسها یا وسایل قابل استفاده دیگر تبدیلش کنم. 2-به کسانی که نیاز دارند ببخشم. |
داروهای باقیمانده |
فقط در مواقع ضروری و به اندازه بخرم.
|
بستههایی که مورد استفاده قرار نگرفته را قبل از اتمام دوره مصرف، به داروخانه برگردانم |
باتری و سی دی و سایر زبالههای الکتریکی و الکترونیکی
|
کمتر بخرم. |
چون هنوز در شهر من تمهیدی برای جمع آوری و بازیافت این وسایل وجود ندارد. در کیسه های جداگانه تحویل مامورین بازیافت زبالههای خشک میدهم. |
با نگاه کردن به این جدول، از خودم راضی بودم که خیلی از گزینهها، از خیلی وقت پیش جزء عادتهای رفتاریام بود و باید به عملیاتی کردن مهمترین بخش آن، یعنی دفن زبالهها میپرداختم. پس یک ظرف کوچک کنار ظرفشویی گذاشتم و زبالههای قابل دفن را بعد از هر بار غذا درست کردن، میوه خوردن و ... داخلش میگذاشتم.
در باغچه خانه که در پاییز و زمستان بایر بود، شیارها و گودالهایی با عمق 20 و عرض 20 سانتی متر ایجاد کردیم و بعد از دفن زباله هر روز، مقداری برگ خشک یا کاغذ روی آن میگذاشتیم و رویش را با خاک میپوشاندیم. بهار امسال، وقتی باغچه را با بیل شخم زدیم، خاک زیری کاملا به رنگ سیاه در آمده بود. ما زبالهای از خانه خارج نکردهبودیم و در عوض کلی هم خاک غنی داشتیم.
خلاصه در اردیبهشت ماه امسال، مقداری بلوک و خاک و شن خریدیم و طی چند روز یک باغچه کوچک، محلی برای نگهداری مرغ و خروسها و جایی برای گلهای دوست داشتنیمان و از همه مهمتر محل ثابتی را برای دفن زبالههای تر درست کردیم. همین جا اشاره کنم که یکی از دلایل مهمی که برای پرورش مرغ و خروس داشتیم، نقش مهمی است که این حیوانات در مدیریت پسماند دارند و میتوانند همراهان خوبی برای عملی کردن برنامه بازیافت خانگی و همکاران خوبی در باغبانی باشند.
در حال حاضر ما یک روستای کوچک در حیاط خانهمان ایجاد کردهایم و از بودن در آن لذت میبریم. زباله تولیدی مان بسیار کاهش یافته و هر روز به نتیجه جالبتری برای کاهش و بازیافت آنها میرسیم. بلاخره اینکه، سطل زباله در خانه ما، کاملا بدون استفاده مانده است.